چکیده: سرعت یادگیری و تغییر ذهن خیلی بیشتر از عضلات است. برای همین، پیادهسازی یک اندیشه در رفتار به رویکرد متفاوتی نیاز دارد.
نوشتن ده جلد کتاب فلسفه آسانتر از آن است که انسان تنها یک قاعده و دستور تنها را به مرحله ی اجرا و عمل درآورد.
لئو تولستوی
طوری که ما آموزش دیدیم؟
نوع بزرگ شدن و تربیت ما در زندگی و در مدارس ما را به این سمت هدایت کرد که فقط به فکر پرورش ذهن باشیم. اگر چه آن هم رخ نداند و ظرفیت حافظه ما را برای انبار کردن اطلاعات کش دادند. به همین دلیل، ما در طول تاریخ رشدمان تقریبا هیچ تمرین عملی برای رفتارهای زندگی نداشتیم. رنگ ورزش مدارس یادتان هست که به نشستن در گوشهای میگذشت. ذهن ما پر شده از مشتی اطلاعات بیخود. برای همین اصلا فکر میکنیم یادگیری و آموزش کاری است اساسا بیخود.
جدای از این اتفاق، اصولا ذهن بشر بسیار پویاتر و انعطافپذیرتر از عضلاتش است. برای همین است که ذهن خیلی سریعتر مطلبی را یاد میگیرد و حتی میتواند خیلی واضح و شفاف آن را به دیگری توضیح بدهد، ولی وقت عمل که برسد، نمیتواند کاری از پیش ببرد.
این اتفاقی طبیعی است برای انسان. ولی عدم آگاهی از این مسئله ما را دچار عذاب و تشویش میکند. به ویژه کسانی که قصد ایجاد تغییری خاص در زندگیشان را دارند. کسی که دوست دارد اخلاقی بد را ترک کند و چیزی خوب را جایگزین کند ممکن است با این مشکل مواجه شود که مطالبی را در مدت زمانی از طریق کتاب یا دوره فرا گرفته و حتی میتواند به دیگری آموزش بدهد، ولی توان پیادهسازی در زندگی را ندارد.
چاره چیست؟
مهمترین چاره این پدیده آگاهی از آن است. اینکه سرعت پیادهسازی یک فلسفه یا آموزش در عضلات و رفتار خیلی طول میکشد. برای مثال، در باشگاه بدنسازی یادگیری یک حرکت ورزشی در طول یکی دو جلسه تمام میشود، ولی در طول یکی دو جلسه نتیجه آن در عضلات شما دیده نمیشود. شما به زمان، صبوری و تکرار آن یادگرفته ذهنی نیاز دارید تا بتوانید نتیجهاش را در عمل و عضلات و رفتارتان ببینید.
چاره بعدی چیست؟
با استناد به منابع علمی و همچنین تجربه شخصی، دستورالعملی تدوین کردهام که با پیروی کردن از آن میتوان از آموزشها بهتر استفاده کرد و در زندگی نتیجهاش را مشاهده کرد.
یک. به صبوری زیادی نیاز دارید
به ثمر نشستن عملی هر آموزشی حداقل یک سال زمان میبرد. البته به این مسئله نگاه نقطهای نداشته باشید که دقیقا پس از گذشت یک سال شما ناگهان تغییر میکنید. تغییرات اگر مداوم باشند از همان هفتههای ابتدایی مشخص میشوند، ولی برای تثبیت و پخته شدن و تبدیل شدن به بخشی از شخصیت شما نیاز به صبوری دارید.
دو. یادگیری مداوم
در طول این زمان همواره باید مطالب جدید دقیقا در همان حوزه به دانش قبلیتان کنید. یکی از راههای یادگیری هر چیزی این است از منابع و زوایای مختلف به یک چیز نگاه کنید. این امر یادگیری را تسهیل و تسریع میکند.
سه. مرور یادگرفتهها
روی نت گوشی یا کارتهای مقوایی کوچک خلاصه آموزشها را داشته باشید و مرتب بهشان سربزنید.
چهار. باور کنید تغییر را و رفتارتان را تغییر دهید
حتی اگر فکر میکنید از نظر ذهنی تغییر نکردهاید، هرگز رفتار جدیدی را که تمرین میکنید ترک نکنید. جیمز کلیر، نویسنده کتاب عادتهای اتمی، میگوید: از دست دادن یک جلسه تمرین، پیش میآید، ولی از دست دادن دومین جلسه انتخاب است. بنابراین تلاش کنید تا جایی که میتوانید آن رفتار، حتی شده مصنوعی و مکانیکی، جایی در رفتارهای روزانه شما داشته باشد. رفتهرفته از حالت مصنوعی خارج شده و به بخشی از شخصیت شما بدل میشود
جستارهایی در ستایش و مزایای اقدام کردن:
پنج. زیاد سفت نگیرید
این توصیه شاید با توصیههای قبلی در تضاد باشد، ولی درست است. گاهی ممکن است از رفتار مورد نظرتان دور شوید. مخصوصا پس از گذشت مثلا شش ماه. اینجا کمی به ذهنتان اجازه بدهید. احتمالا دارد استراحت میکند. اگر آن شش ماه گذشته و شما درست تمرین و صبوری کردهاید، الان هم بگذارید کمی آن را فراموش کند.
اگر تمرینتان فعلا به ثمر ننشسته، به دید شکست بهش نگاه کنید. این مسیر یادگیری است.
در این جستار تعریف جدید شکست شگفتزدهتان میکند:
چرا چنین است؟
چون که تغییرات در انسان اصلا خطی نیست. بالا و پایین زیاد است. یک خط صاف نیست. این روند تغییر مرتب قطع میشود. روزهایی خوب و روزهایی خیلی بد است و این بسیار طبیعی است.
خطر! مراقب ارضای ذهنی باشیم
یک نکتهای هم هست که من اسمش را گذاشتهام ارضای ذهنی. وقتی مطلب جدیدی یاد میگیریم و خوب درکش میکنیم حسابی کیفور میشویم. در این شرایط باید مواظب باشیم که در دریای لذت این یادگیری غرق نشویم و بدین ترتیب از پیادهسازی آن غافل نشویم.
باید بدانیم که اگر چه یادگیری و فهم مطلبی جدید لذتبخش است، ولی پیاده کردن آن در زندگی و پیدا کردن مصداقهای آن آموزش در زندگی خودمان کاری خواهد بود سخت طاقتفرسا. بنابراین، پس از خوشحالی یادگیری، باید تلاش کنیم از طرق نوشتنْ مصادیق آن را در زندگی خودمان پیدا کنیم و ببینیم کجاهای زندگیمان را باید تغییر بدهیم و برای اینکه تغییر چه هزینههایی باید.
یکی از نتایج یادگیری جدید باید باید مشخصا تعیین کنیم در رفتار روزمره چه چیزهایی باید تغییر کنند.
تا زمانی که آن یادگیری و تغییرات سخت و طاقتفرسا وارد زندگی روزمره نشده، یادگیری کامل نیست و نباید برایش شادی کرد. صد البته این سختی مفید است و دستاوری بزرگ در پی خواهد داشت.
آیا تغییر و آموزش ارزش این همه زحمت را دارد؟
به یک دلیل ساده، بله! این فرایند تغییر خیلی زودتر از عمر شما تمام میشود. نهایت در چند سال تغییرات بهتر رخ میدهند و کیفیت زندگی شما بهتر میشود. در آن صورت ادامه زندگیتان که شاید تا به 40 سال دیگر هم برسد، با آرامش و لذت بیشتری همراه خواهد بود.
این را به یاد داشته باشید که آموزش در زندگی بسیار مهم و ضروری است. ولی چون سخت است و نیاز به تلاش و زمان و صبوری و عرقریزی روحی و رفتاری دارد، اغلب آدمهای بیخیالش میشوند. بدانید و آگاه باشید که پس از گذر کردن از زمان مشخصی از آموزش دیدن، تغییرات جدید آنقدر به شما خیر میرساند که اصلا معتادش میشوید. از زمانی به بعد دیگر دوست دارید کتاب خوب بخرید، محتوای خوب بخوانید و تلاش کنید آموزشهای بهتر و بهنیهتری وارد زندگیتان کنید.
مسیر آموزش مسیری عمری است، ولی تنها در ابتدا سخت و دشوار است، اما دشواری مطلوب است.
بعدها نه تنها لذبخش میشود، بلکه آن چنان دستاوردهایی به بار میآورد که خودتان مشتاقانه بهش ادامه میدهید.
کمی صبوری کنید تا آموزههای ذهنی در رفتارتان پیادهسازی شوند.
جستارهایی برای شاد زیستن:
جستاری برای تغییر نکردن: