نیچه و من
نیچه مینویسد:
اگر دیری به مغاکی بنگری، مغاک نیز در تو خواهد نگریست.
مغاک یعنی چاه. ولی با این وجود، باز هم درک این جمله سخت است، برای همین تصمیم گرفتم نسخهی خودم را از این جمله بنویسم.
هر کاری دلت خواست بکن، ولی بدان، آن کار هم هر کاری دلش بخواهد با تو میکند.
به عبارت دیگر، شاید دلت بخواهد بزنی زیر گوش کسی، ولی اگر او سرت را برید نباید ناراحت شوی!
نیوتن و من
این قانون سوم نیوتن است. هر گاه جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیرویی به همان اندازه و در جهت مخالف به جسم اول وارد میکند. مشت شما به دیوار از این جهت دردآور است که دیوار هم به شما مشت زده.
راهنمای رفتار سنجیده و سالم
این یعنی رفتارهای ما صرفا جهان پیرامون ما را تغییر نمیدهد، بلکه خودمان را هم دگرگون میکند. مسئله فقط هم رفتارهای منفی نیست، وقتی رفتاری سالم و سازنده پیش میگیریم، در همان جهت تغییر میکنیم.
اما نکتهی بسیار حیاتی این است که حجم و شدت این دگرگونی بر ما پوشیده است. تفاوت دنیای فیزیک و انسان در اینجاست که بازگشت نیرو هرگز به همان اندازهای نیست که وارد کردهاید. چیزی است بسیار پیشبینیناپذیر و تکاندهنده.
مسئله صرفا هم مکافات و کارما و این چیزها نیست، حرف سر «تغییر» است. هر کاری که میکنید آن کار شما را تغییر میدهد. اما اینکه پس از آن تغییرْ زندگیتان چطور چیزی میشود، اصلا و ابدا در کنترل شما نیست.
برای همین، این رویکرد را قطبنمایی میبینم که کمکم میکند سنجیدهتر و سالمتر رفتار کنم.
راهنمای رفتار خطرناک
البته گاهی ناگزیریم کاری کنیم که میدانیم به تغییری مضر ختم میشود. اینجا تصمیم میگیریم که آگاهانه به فنا برویم و باید مسئولیتش را بپذیریم.
تصور کنید کسی قاتل عزیزش را قصاص میکند. حق دارد، ولی روح و روانش هرگز از این تصمیم مصون و بیتاثیر نخواهند ماند.
جستارنویسی مینویسد: مجبور بودم بین نجات گلهام و گرگ یکی را انتخاب کنم. آخر سر به گرگ شلیک کردم، با این آگاهی که در هر صورت کارم اشتباه میبود و با هیچیک کنار نمیآمدم.
تصمیم گرفته گرگ را بکشد، چارهای هم نداشته، ولی آیا از اثری که این کشتن بَرش میگذارد میتواند فرار کند؟ هرگز!