موفقیت در لحظه‌ حال

موفقیت در لحظه‌ حال

برای کامیابی نباید بیش از حد نقشه کشید.

رالف والدو امرسون

در اساطیر آمده است زمانی بود که تمام انسان‌ها به یک زبان سخن می‌گفتند.

از این رو، روزی تصمیم می‌گیرند که برجی بسازند و این برج را آن‌قدر بالا ببرند تا به خدا رسیده و او را بکشند. این‌طوری دیگر بر تمام هستی سیطره می‌یابند.

این قصد که به گوش خدا می‌رسد تعدد زبانی در میان سازندگان برج ایجاد می‌کند. از آن لحظه هر یک به زبانی سخن می‌گویند و خب قاعدتا چون هیچ‌یک زبان دیگری را متوجه نمی‌شود، کار ساخت برج برای همیشه ناتمام می‌ماند و آرزوی سیطره بر هستی توسط انسان برای همیشه ناکام می‌ماند.

این حکایت برج بابل است.

برج بابل
برج بابل

سیطره‌ی انسان بر هستی

زبان در این اسطوره استعاره از اندیشه است. این‌که ما انسان‌ها هر یک به شیوه‌ای خاص دنیا را درک می‌کنیم. این یعنی درک ما از هستی ناقص و مخدوش است.

بنابراین، سیطره‌ و چیرگی انسان بر هستی امری غیرممکن است. انسان وقتی بر هستی چیره می‌شود که بتواند تمام عوامل و علل موثر بر یک پدیده را بشناسند و بتواند بر آن‌ها اثر بگذارد. آیا انسان چنین توانایی‌ای دارد؟

شما فکر می‌کنید چه میزان قدرت دارید؟ الان قادر به اعمال چه تغییراتی بر جهان هستید؟ بر خودتان چطور؟ اسیر امیال و غرایز و احیانا اعتیادهای عجیب و غریب نیستید؟

این است واقعیت ماهیت آدمی. موجودی ضعیف که تنها بخشی از طبیعت است، ولی بنا بر جهشی که بَرِش حادث شده، توانایی تفکر و تخیل یافته؛ برای همین می‌تواند توهم بزند که می‌تواند بر هستی اثر بگذارد.

البته منکر اثرگذاری انسان بر طبیعت نیستم، ولی این اثرگذاری تماما در اختیار ما نیست؛ ما در بهترین حالت جریانی را شروع می‌کنیم، بر توپی ضربه می‌زنیم؛ این‌که عاقبت توپ چه بشود بر هزاران علت و عامل بستگی دارد که خارج از درک و کنترل ماست.

چه چیزی واقعا در اختیار ماست؟

رالف والدو امرسون در جستار درخشانش به نام تجربه که پس از مرگ و در سوگ پسر خردسالش نوشته است که هنر زندگی در لحظه زیستن است. آدمی غیر از این هیچ ندارد. هر گونه فکر و خیال خارج از زمان حال آدم را دیوانه می‌کند.

و البته پذیرش این‌که آدمی هر لحظه اشتباه می‌کند. به تصمیم‌های گذشته‌تان کنید. چقدر اشتباه و خطا دارند؟ تازه این‌ها همان‌هایی که احتمالا که کلی برایشان نقشه کشیده بودید.

امرسون می‌گوید زندگی طوفان توهم‌هاست و تنها یک لنگرگاه استوار برای چنگ زدن وجود دارد و آن اقتدار لحظه است؛ همین چیزی که الان در دسترس و کنترل توست. باقی افسانه است و افسون.

جستارهای مرتبط:

چرا گشتن دنبال معنی و هدف زندگی غلط است؟

چگونه امیدوار باشیم؟ یک راهنمای کامل

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.