معنی زندگی از نظر حافظ

معنای زندگی از نظر حافظ این است که تنها مانع میان ما و یک زندگی خوب خود ما هستیم. تو خود حجاب خودی حافظاز میان برخیز

ابتدا سه قطعه بخوانیم.

تو خود حجاب خودی حافظ
از میان برخیز

حافظ

هیچ‌‌کس نمی‌تواند برای دیگری معنی بسازد.
ویکتور فرانکل
انسان در جستجوی معنا

ـ من هر چی می‌گم واسه خودته دختر.
ـ ادعای الکی.

قطعه‌ی موسیقی «الکی»
محسن نامجو

سه قطعه از سه فرهنگ و با سه شکل مختلف، گویی همه اجزای یک پیکان واحد به سوی هدفی مشترک هستند.

و هدف آن است که بدانیم اگر دیگری خواست برایمان نسخه‌ی زندگی بپیچد، یاوه می‌بافد.

«ما» اثرگذارترین و معنی‌سازترین عنصر زندگی‌مان هستیم. شاید بنده‌ی محیط باشیم، ولی برده‌اش نیستیم.

با این نگاه، شایسته نیست روی پای خودمان اندیشه کنیم که این زندگی مال کیست و قرار است چه‌طور چیزی باشد؟

آدم‌ها به زبان راوی زوربای یونانی: «ذاتی دارند ناپاک و ناهنجار».

که واقعا فکر می‌کنم چیز بدی نیست. آدم خارج از طبیعت است. مال طبیعت نیست. بنابراین، طبیعی است که بداند متفاوت است.

ما با سگ و گربه و درخت تفاوت داریم. ما می‌توانیم خودمان و دیگران را نابود کنیم. استیون هیز در کتاب از ذهت بیرون بیا و زندگی کن تاکید می‌کند هیچ یافته‎ای نیست که ثابت کند حیوانات به خودکشی فکر می‌کنند.

اما بر اساس پژوهش‌ها انسان‌ها به‌طور میانگین در عمرشان دست‌کم دو هفته به از بین بردن خودشان فکر می‌کنند. جالب‌تر اینکه این تمایل حتی در کودکان خردسال دو-سه ساله هم دیده می‌شود.

برداشت من این است که آدم تحمل خودآگاهی ندارد. بارش زیادی برای انسان سنگین است. کشیدن بار هستی و خودآگاهی کمر انسان را خم می‌کند. و آدم هر چه پُرسن‌تر، تحمل‌ هم سخت‌تر.

دور حافظ باید گشت که چه‌قدر زیبا می‌تواند عمیق باشد:

آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
قرعه‌ی کار به نامِ منِ دیوانه زدند

معلوم است که باید آدم دیوانه شود، وقتی می‌فهمد چه موجود عجیب و غریبی است و هیچ سنخیتی با دیگر موجودات پیرامونش ندارد. مهم نیست که آدم ذاتی دارد ناپاک و ناهنجار، فاجعه اینجاست که آدم می‌داند که ناپاک و ناهنجار است.

آدم می‌فهمد. ولی کاری از دستش ساخته نیست. ذاتش را که نمی‌تواند تغییر بدهد. اگر شیر می‌فهمید وقتی شکم گوزنی را می‌درد، تعدادی بچه‌گوزن را یتیم می‌کند، شاید از شدت احساس گناه افسردگی می‌گرفت و تصمیم می‌گرفت به زندگی‌اش پایان بدهد.

متاسفم که بگویم که این فرایند ذهنی تنها برای انسان است. ذات آدمْ آدم را افسرده می‌کند. چاره‌ای هم نیست. چیز بدی هم نیست. این است انسان. همین را باید زیست.

ما هیچ گناهی نداریم. ما مقصر نیستیم. اتفاقا ما آن دیوانه‌هایی هستیم که قرعه‌ی بدی به نام‌مان درآمده. جای سرزنش و سرکوفت نیست. جای دلواپسی و تشویش هم نیست.

بهترین کار است که یاد بگیریم ذاتمان را بشناسیم، باهاش آشتی و بدانیم که می‌شود با همین ذات عجیب و البته زیبا، هنرمندانه و موثر زیست.

غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست

روزی که آدم در آدم‌های اطراف یا دارایی‌هایش حل شود، روز مرگ اوست. شکی نیست که ما به دنیای پیرامون‌مان نیاز داریم و بقا انسان در تعامل است، اما مسئله همین است: تعامل، نه بردگی و خودفروختگی.

گم کردن دنیا اتفاق سخت، ولی شیرینی است که برای همه آرزومندم. گم کردن دنیا یعنی دیگر با هنجارها و ارزش‌ها و افکار دیگران زندگی نمی‌کنم. شاید در ابتدا دچار پریشان‌حالی و استیصال شوی، ولی در بلندمدت از زیستنِ خودِ اصیل و واقعی‌ات کیف می‌‌کنی.

خودِ اصیل تنها چیزِ زندگی است که ارزش جنگیدن دارد. بنابراین، رها کن، هر چیزی غیر از خودت را.

حافظ می‌فرماید:

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

این بیت حکایت زندگی همه‌‎‌ی آدم‌هاست. همه‌‎‌ی آدم‌ها به محض تولد دچار اضطراب و فقدان و ترس و تشویش می‌شوند. «در» در این شعر یعنی در دنیا؛ یعنی لحظه‌ی تولد.

حافظ ادبیات و نوشتن را آخرین سرپناه ما برای دوری از فاجعه می‌داند. اگرچه جهان را زیبا می‌بیند، ولی تماما لذت و خوشی نیست. برای همین ادبیات اساسا کارکرد پناهگاه دارد.

ضمن این‌که تا آخر عمر ترس و تشویش و خفت هست. هنر انسان آن است که بین این حجم از فجایع، اندک خلوت و خوشی و لذتی برای خودش فراهم کند. این هنر ماست.

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند «توام» آزادم

به‌نظرم این «تو» خود حافظ است. ما هم وقتی می‌خوانیمش، این «تو» یعنی خودِ ما.

برای خوب زیستن، آدم نمی‌تواند بدون بند و چارچوب باشد. آدم برای زیستن نیاز به فلسفه و نگاه دارد. اما مهم این است که آدم در بند و چارچوب خودش باشد. حالا می‌خواهد هر چه‌قدر هم جور و جفا و سختی داشته باشد، چرا که آزادی واقعی چنین چیزی است.

حتی یک موزاییک از مرزهای سرزمین‌مان را هم نباید به دیگری واگذار کنیم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.