مرگ غم‌ها و تولد خوشی‌ها

دو فرایند مرگ و تولد همواره در زندگی بشر در جریان است. مرگ‌ها از گذشته می‌آیند و تولدها در لحظه‌ی حال رخ می‌دهند. البته به سادگی نیست، ولی برای درک بهتر مجبوریم چنین فکر کنیم.

همه ما در زندگی مرگ‌های زیادی را تجربه کرده‌ایم: چه مرگ عزیزی باشد، چه رویایی باشد رنگ‌باخته. مرده و دیگر ما بهش دسترسی نداریم. داستایوفسکی می‌گوید بشر دوست دارد غم‌هایش را بشمارد ولی هیچ توجهی به خوشی‌هایش ندارد.

آموزش یعنی چه؟

داستایوفسکی خیلی خوب و دقیق طبیعت بشر را شناخته، ولی طبیعتِ شمردن غم‌ها و مرگ بی‌توجهی به خوشی‌ها راهبرد مفیدی در دنیای امروز نیست. ما به عنوان بشر توانایی دخل و تصرف در طبیعت‌مان را داریم تا بدین طریق بتوانیم کیفیت زندگی‌مان را بهبود ببخشیم. این اساسا یعنی آموزش.

جستاری مفصل درباره شیوه صحیح آموزش دیدن و تغییر کردن:

مرگِ غم‌ها و تولدِ خوشی‌ها

برگردیم به شمارش غم‌ها و خوشی‌ها. غم‌های داستایوفسکی نام دیگر مرگ‌های زندگی است. زندگی همه‌مان پر است از مرگ‌های مختلف. ولی اگر منصفانه نگاه کنیم خوشی و تولد تازه هم تویش هست. یکی از کارهای مهمی که می‌توان در جهت رضایت از زندگی و کسب آرامش انجام داد، تمرکز بیشتر روی تولدهای تازه و خوشی‌هاست.

این به معنی الکی‌خوش بودن نیست، بلکه تلاشی برای تکیه بر نیروها. موراکامی در کتاب «وقتی از دو حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» می‌گوید:

من بازنده قهاری هستم. ولی به باخت‌های متعددم خو گرفته‌ام، ولی تلاش می‌کنم محدودیت‌هایم را ببینم و بپذیرم و بر نیروهایم تکیه کنم.

راه‌کار عملی چه داری؟

همان‌قدر که سیاهه دقیقی از مرگ‌ها داریم، بهتر از است از امروز فهرستی دقیق از تولدها و خوشی‌ها و نیروها و قدرت‌هایمان نیز درست کنیم و هر روز تلاشی هرچند اندک انجام بدهیم برای تقویت و رشد آن نیروها.

راهی برای آرامش:

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت