واقعیت زندگی چیست؟
برداشتی نه چندان دقیق از زندگی وجود دارد که هر کسی واقعیت منحصربهفرد و ویژهی خودش را از زندگی میسازد. این حرف خیلی دقیق نیست، چرا که واقعیت ساختنی نیست، بلکه کشفشدنی است.
واقعیت از پیش وجود دارد، تفاوت آدمها در میزان کشف و زوایای مختلف کشف واقعیت است.
چرا کشف واقعیت مهم است؟
نقطه مخالف واقعیتْ توهم است. کسی که واقعیت های زندگی خودش را نشناسد، درست مثل است یکی از آن عینکهای دنیای مجازی را به چشم زده باشد. البته که همهی ما انسانها هر کدام یکی از آن عینکها را به چشم داریم و هیچکس بیفاصله با واقعیت زندگی در تماس نیست، مسئله میزان تفاوت میان آن چیزی است که عینک نشان میدهد و آن چیزی که واقعا در واقعیت هست.
تصور کنید عینک راه نشان بدهد، ولی واقعیت دیوار باشد. چه میشود؟ با کله میروید تو دیوار. آدمها با یکدیگر تفاوتی ندارند مگر به میزانی که توی دیوارند.
چطور در دیوار نباشیم؟
وظیفهی انسان کاستن فاصله میان واقعیت و تصویر عینک است.
مولانا میسراید:
ما چون کورانه عصا میزنیم
لاجرم قندیلها را بشکنیم
قندیل چیست؟ زیبایی زندگی و البته خودمان.
چشمبسته زندگی کردن یعنی به فنا رفتن. چشمبستگی حاصل بیدانشی و خرافهپرستی و عواملاندیشی است. و تماشای واقعیت زندگی از دانش و اندیشه میآید. زیبایی زندگی را در تنها در واقعیت زندگی میتوان یافت.
یکی از راههای رسیدن به واقعیت زندگی هر روز نوشتن است. حتی چند کلمه. دفتر، فایل وُرد، یادداشت گوشی یا حتی یک کانال تکنفره در تلگرام بزنید تا هر روز چیزکی از زندگیتان، تجربهها و سرگذشت روزانهتان بنویسید.
تصور کنید میروید خرید. بهتر است بدانید چقدر پول دارید یا نه؟ اگر از میزان پولت خبر نداشته باشی و جنسی برداری و حسابت یاری ندهد، میدانید که چه میشود، نه؟
حساب واقعیت زندگیتان را داشتن از این هم مهمتر است.
جستاری مفصل در باب خودپذیری: