تنها رنج است که می‌ماند

تلاش آدمیزاد برای کاستن از ناکامی و افزودن به کام است. تصور می‌کند بر رنج پایانی است.

من زمانی برای موفقیت در کاری ماه‌های متوالی جان کندم. روزی که این موفقیت به گوش دوستی نزدیک رسید، بنا را گذاشت به تحقیر آن موفقیت. معلوم بود که حسابی دلخور شده. چنین بود که رفاقتی قدیمی و خوب تمام شد. من هنوز آن موفقیت را دارم و ازش لذت می‌برم، ولی در عین حال چیزی مهم از زندگی من حذف شده است.

امیل چوران، اندیشمند و نویسنده‌ی رومانیایی، می‌نویسد: «هر کسی دشمن خود را به وجود می‌آورد.» بنابراین، دوشادوش کامیابی‌، ناکامی‌ هم خلق می‌شود.

در فیزیک قانونی هست به نام پایستگی انرژی. انرژی نه از بین می‌رود، نه به وجود می‌آید، بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود. یعنی مقدار انرژی همیشه ثابت است.

ماندگاری رنج هم قانون است. رنج اگر بشود کامْ هنوز رنج است، اگر بشود ناکامیْ باز هم رنج است. میزان و ماهیتش که تغییر نمی‌کند، بلکه تنها چهره عوض می‌کند. برای همین، کاستن از رنج حرف بیهوده‌ای است، تنها شکل رنج را می‌توان تغییر داد.

بودا می‌گوید:

کام رنج است، ناکامی رنج است.

هنر دگرگونی رنج‌ها

مارک منسون در کتاب هنر بی‌خیالی می‌گوید راه‌حلْ از بین بردن مشکلات نیست، بلکه داشتن مشکلات بهتر و ارزشمندتر است.

کسی که درگیر کسب صنارسه‌شاهی است، دغدغه‌ی مالی دارد. آن تاجری هم که جلسه‌ای سرنوشت‌ساز دارد برای بستن قراردادی هنگفت، دغدغه‌ی مالی دارد. هر دو در رنج‌اند، اما کدام یکی بهتر است؟

برای همین، تمایل به رنج‌های بهترْ راهی است برای بهتر زیستن.

جستار مرتبط:

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت