تک تمرین ذهن آگاهی برای کسب آرامش

دیدن خودمان از بیرون خیلی لذت‌بخش است و آرامش بسیار زیادی تولید می‌کند. تصور کن تمام زندگی تو یک فیلم است و تو تماشاگر آنی. این حد نهایی ذهن ‌آگاهی و مراقبه است.

هدف ذهن آگاهی و مراقبه این است که درگیر افکارمان نشویم و صرفا بودن و هستی‌مان را درک کنیم. فارغ از اینکه چه کسی هستیم –یعنی خانواده، گذشته، شخصیت، جنسیت، ملیت، افکار و عقاید- درک اینکه ما هستیم و وجود داریم اسمش می‌شود ذهن‌ آگاهی که بسیار آرام‌بخش است برای انسان.

این همان کاری است که مواد مخدر و مشروب هم با بشر می‌کند. می‌گویند مستی و راستی؛ یعنی تو را خالص می‌کند، تو را از افکار و احساسات و عقایدت جدا می‌کند. برای همین است که آدم‌ها معتاد می‌شوند، این حالت بسیار شادی‌آفرین و آرامش‌بخش است.

ولی از آنجایی اعتیاد عاقبت ندارد می‌رویم سراغ روشی طبیعی‌ و سالم. نیچه می‌گوید فعالیت بشر باید معنی‌دار و سالم باشد، آنگاه می‌شود ابرانسان. با تمرین ذهن‌ آگاهی و مراقبه چنین چیزی می‌شویم: ابرانسان (خیلی این کلمه را دوست دارم).

مطالعه‌ی‌ آزاد، ولی ضروری

چطور کارهای سخت و رنج‌آور بکنیم؟

هر چیز سالم و درستی رنج‌آور است. این را دیگر باید به عنوان یک اصل فیزیک پذیرفت. ولی کافی است به آن چیز رنج‌آور معنی اضافه کنیم، رنج از بین نمی‌رود، بلکه تاب و اشتیاق ما برای انجام آن کار زیاد می‌شود.

بگذارید کمی فاز معلم ادبیات دبیرستان بگیرم تا خاطرات خوش‌تان(!) زنده شود.

سعدی می‌سراید:

آن بار که گردون نکشد یار سبکروح                     گر بر دل عشاق نهد بار نباشد

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی                           تا شب نرود صبح پدیدار نباشد

سعدی از باری سنگین سخن می‌گوید که حتی آسمان هم تابِ تحملش را ندارد، ولی انسان در یک صورت می‌تواند آن را به‌دوش بکشد: وقتی که عاشق باشد. ساده‌ی سخن این‌که اگر کاری برای انسان مهم و معنی‌دار باشد، هر طور شده انجامش می‌دهد. حافظ به یک خال هندو سمرقند و بخارا را به‌فنا می‌دهد و اطلس هم زمین را به دوش می‌کشد. جلوتر می‌گویم چطور به ذهن‌ آگاهی معنی ببخشیم و عاشقش شویم.

اگر به مطالعه‌ی بیشتر در مورد معنی زندگی علاقه‌مندید:


بیت دوم هم که مشخص است و در امتحان هم می‌آید. تمام!

پایان مطالعه‌ی آزاد!

ذهن‌ آگاهی چطور حاصل می‌شود؟

روش‌ به‌شدت کارآمدی را می‌گویم که بخش بسیار مهمی از برنامه‌ی روزانه‌ی خودم هم هست و البته کار چندان راحتی نیست، ولی شدنی است. اساسا نگاه من به رشد و توسعه‌ی فردی و ایجاد تغییر در زندگی واقع‌نگری است. در بخش مطالعه‌ی آزاد گفتم هر چیز خوبی سخت به دست می‌آید. این روش هم شاید کمی دشوار باشد، به‌ویژه در ابتدای راه، ولی «تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی.» ضمن این‌که آن‌قدر دستاوردهای لذت‌بخش و درخشان دارد که پس از مدتی عاشقش می‌شوید.

نوشتن: موثرترین تمرین ذهن آگاهی

بنویس! به هر شکلی که می‌توانی و دوست داری: حال و هوای خودکار و کاغذ، تلق‌تلق کیبورد، یا نُت گوشی، یا حتی saved massages در تلگرام (نگذار بهانه‌ها نابودت کنند!)؛ هر جا که راحتی بنویس.

نوشتن را جوری ببین که یک غریقْ تیوپ نجات را می‌بیند؛ بهش چنگ بزن و غرق نشو در افکارت. وقتی در افکار و احساساتت غرق نشوی و بالای آب بمانی و نفس بکشی (جالب نیست در مراقبه تمرکز را روی تنفس می‌گذارند؟!)، آن موقع شروع لذت نفس کشیدن در هوای ذهن‌ آگاهی است.

پاراگراف بالا خیلی مهم است، چرا فرایند معنی دادن و عاشق تمرین ذهن‌ آگاهی شدن است. اگر با این نگاه به ذهن آگاهی و نوشتن نگاه کنی، تاب و اشتیاقت برای انجامش بسیار زیاد می‌شود.

اینجا شاهین کلانتری مفصل در مورد نوشتن برای مراقبه گفته. خودم از همین یکی بُرده‌ام! (نروید پیش شاهین مرا فراموش کنید، دلم برایتان تنگ می‌شود.)

بخشی از یادداشت شاهین کلانتری در باب نوشتن و مراقبه:

می‌توانید صفحات صبحگاهی را یک نوع مراقبه در نظر بگیرید، شاید آن نوع مراقبه که به آن عادت دارید نباشد؛ شاید اصلاً عادت به مراقبه نداشته باشید، اما صفحات صبحگاهی نوعی مراقبه‌اند که به ما بصیرت می‌بخشند و کمک می‌کنند در زندگی خود دگرگونی ایجاد کنیم.

جستارهایی دیگر در باب آرامش:



مرتضی مهراد در

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت