ترسیدن یا نترسیدن، مسئله این است

معنی ترس و اضطراب چیست

شما هم احتمالا این‌طورید که همیشه‌ باید چیزی برای نگرانی و ترس داشته باشید. اما واقعا معنی ترس و اضطراب چیست؟

امیل چوران می‌نویسد: «اضطراب به پست‌ترین بهانه‌ها متوسل می‌شود تا خودش را برانگیزد.» مثلا یادآوری برخورد ناجور پنج سال پیشِ یک راننده‌ی تاکسی ممکن است بدجوری امروز مضطرب‌تان کند.

جولی اسمیت اضطراب را علامتی می‌داند از ترس؛ اضطراب ما را می‌ترساند و ترس در نتیجه ما را سرجایمان می‌خشکاند تا جسم و یا روان‌مان را به کشتن ندهیم.

اگر برخورد توهین‌آمیز آن راننده‌ وسط کاری مهم که انرژی و تمرکز زیادی از شما می‌گیرد به‌تان حمله کند، ناگهان تصمیم می‌گیرید که آن کار را رها کنید. این بهینه‌ترین کاری است که مغز آن لحظه برای حفاظت از شما می‌کند، ولی حفاظت از چی؟ از تکرار همان آبروریزی.

امیل چوران باز ادامه می‌دهد اضطراب بیش از آن‌که برآمده از تجربه‌های ما باشد، ذاتیِ وجود انسان است. بنابراین، انسان همیشه باید از چیزی بترسد.

این درست است که انسان همیشه می‌ترسد و باید علی‌رغم ترسش اقدام کند، ولی این سوال را نمی‌توانم نپرسم:

سنگ تراز برای تشخیص ترس‌هایی که باید واقعا ازشان بترسیم با آن ترس‌هایی که باید علی‌رغم‌شان دست به کار شویم چیست؟
کجا باید شیرجه بزنیم میان خطر و کجا باید دست‌به‌عصا گام برداریم؟

شاید به کارتان بیاید:

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت