
یک روز کاملا عادی در میدان آتن
آن کسی که بداند کار درست چیست، کار غلط را نمیکند.
سقراط
شاید تصورش سخت نباشد که در گرمای طاقتفرسایِ میدان آتن، سقراط خِرمان را بگیرد و با گفتنِ جملهی بالا برآشفتهمان کند (کاری که زیاد با اهالی آتن میکرد).
و واکنش ما این باشد: کسی که دزدی میکند، یا به خودش و دیگران آسیب میزند، «نمیداند» کار غلطی میکند؟ و سقراط لجوجانه پاسخ دهد که نه، نمیداند.
و اگر پاپیچش شویم، بهمان بگوید باید برگردیم به تعریف دانستن. وقتی میگوییم «دانستم»، دقیقا منظورمان چیست؟ یعنی شده است؟ چه «تغییری» کردهایم؟
و تا آخر بحث بچسبد به همین کلمهی تغییر و مدام تاکید کند که دانستن یعنی لزوما تغییر رفتار، و رفتار ما، نشان میدهد ما چه میدانیم.
و ما را با این خورهی روانی تنها بگذارد که «واقعا زینپس باید جور دیگری رفتار کنم؟ هزینهها و تاوانهایش چه میشود؟ چه کسی میپردازد؟ من؟»
و خودمان را ببینیم که گریباندریده در صحرای آتن آوارهایم.
جستارهای پیشنهادی: