
زندگی اقتضا میکند که در عشق و نیز در شغل، تخصص واحدی کسب کنیم، حتی با اینکه سرشت و طبیعت ما با سیاحتها و ماجراجوییهای گسترده و متنوع تناسب دارد.
شغل مورد علاقه
– آلن دو باتن
چهقدر که من خودم را سر این قضیه در ساحتهای مختلف زندگی زیر چکولگد نگرفتم و چهقدر با احساس گناه خودم را ویران نکردم.
همیشه احساس میکردم که بشر برای یکجانشینی و برای تخصص خلق نشده، و تکبعدی نیست. آدم اینطور تکامل یافته که همواره در تکاپو و ماجراجویی باشد.
تمدن و تنوعطلبی (+)
اما تمدن، با تکیه بر دیدگاه فروید، تخصص و تعهد و تکبعدی بودن را به انسان فروخت تا خودش را بسازد و سرِپا نگه دارد. اگرچه باید منصف بود، تمدن منافع زیادی برای بشر داشت و بهنوعی بقایش را در دنیای تازه تضمین کرد، ولی خب برخی چیزهای دیگر را از بیخوبنیاد ویران کرد.
باری، در دنیای امروز گریزی از تخصص و تعهد نیست. وقتی کرم ماجراجویی و کنجکاوی قلقلکمان داد و مثل مگسی سمج توی سرمان بیامان خارخار کرد، باید بدانیم که این سرشت و طبیعت ماست.
تحملِ اضطراب و تشویش برآمده از میل سرکش به سرک کشیدن در کُنجهای مختلف را باید دید و به رسمیت شناخت و تاب آورد. تعریف تمدن همین است دیگر: تاب بیاور. قانون و عرف و هنجار را زیر پا نگذار. متعهد باش!
شِل سیلوراستاین در نمایشنامهی ژُستن ممنوع (ژستن غلط املایی و کلمهای بیمعنی است) میگوید: «دست از سرک کشیدن و کنجکاوی بردار. وقتی مزهش بره زیر دندونت، اونقدر کنکاش میکنی تا خودت رو بدبخت کنی.»
جستارهای پیشنهادی: