
به اولین صبح پس از جنگ میمانی
آرامی و زیبا اما غمگین
به اولین صبحانه در اولین روز صلح شبیهی
شیرینی و دلچسب
اما تنها با گریه میتوان به تو دست زد
حسن آذری
مدتها بود تصویری اینقدر شفاف و تکاندهنده ندیده بودم که این شعر برایم ساخت.
خیلی شفاف میشود زیبایی و غمگینی همزمان اولین صبح روز صلح را درک کرد.
میدانی دیگر درد کشیدن تمام شده و میدانی دیگر کسی نخواهد مرد، اما میدانی که دردها کشیدهای و چه جانهای شیرینی که زیر خاکند.
جنگ زندگی روزمره است
به نظرم این تصویر پیش از آنکه مخصوص روزهای جنگ و صلح واقعی و خونین باشد، دربارهی روزمرگی است.
به نظرم تمام صبحها همزمان غمگین و زیبایند و همهی صبحانههای دلچسب را باید با اشک آمیخته به شوق و درد خورد.
این شعر تصویر دقیقی از صلح میدهد؛ صلح عدم رنج نیست، بلکه زیستن کنار دست رنج است.
جستارهای پیشنهادی:
تحلیل شعر:
گزیده شعر: