
پس از انتشار نقد فیلم پیرپسر در اینستاگرامِ زیبا، سیلی از دشنام و دریوری و استدلالهای صدمنیکغاز از سوی اغیار و ناشناسها دریافت کردم. برای همین تصمیم گرفتم دربارهی یک چیز مهم با هم حرف بزنیم.
مشکل این است که سینمای ایران مدتهاست از ساختن «روایت و شخصیتهای دوستداشتنی» فرار میکند. آخرین بار که در یک فیلم ایرانی به کسی دل بستید، اسمش خاطرتان است؟
نمونههای جهانی: از تونی سوپرانو تا فارست گامپ
آن طرفِ مرز مثالها دمدستاند: از والتر وایت و جسی پینکمن و تونی سوپرانو بگیرید، تا هانیبال لکتر در سکوت برهها، ویتو کورلئونه در پدرخوانده، فارست گامپِ سادهدل و الهامبخش. شخصیتهایی که چه در شرارت و چه در نیکسیرتی، چنان ساخته شدهاند که ما را شیفتهی خودشان میکنند. اما این طرف که برمیگردیم، چشممان پر است از معتاد و عربدهکش و کلهخر؛ مردانی با عرقگیرهای چرکِ آبی که در سینک آشپزخانه میشاشند.
اغلب فیلمسازان ایرانیِ معاصر عاشق شخصیتهای «گوشتتلخ»اند؛ خوب و بد و پلیس و جانی هم برایش فرقی نمیکند، همه را طورى میسازد که نفرت تولید کند. منِ تماشاگر اما برای همزبانی میروم سینما؛ میخواهم با کسی حرف بزنم، با کسی همراه شوم. خوش دارم کسی را دوست داشته باشم و با او به گفتوگو بنشینم.
وقتی هم که شخصیت خوب هم میپرورند، نتیجه اغلب یا پخمه است یا کاریکاتور. شخصیت نوید محمدزاده در برادران لیلا و حامد بهداد در پیرپسر نمونهی خالصِ چنین کاریکاتوری است (دقت میفرمایید اسم خودِ شخصیتها یادمان نیست!). و بدتر از همه، زنان که در سینمای اخیر ایران معمولا گیج و وابسته به مردان تصویر میشوند.
چرا شخصیتهای دوستداشتنی معنا میسازند؟
ولی ما برای دیدن تصویر آینهایِ خودمان به سینما نمیرویم. ما انسانیم و همهمان سهمی از نقص و جهل و حماقت داریم؛ این را لازم نیست هنرمند مثل سیلی توی صورتمان بکوبد. تو وقتی فقط احمق میسازی، به من سرکوفت میزنی و میگویی: «ببین، تو احمقی!» خب، ما خودمان سالها است این را میدانیم. کارِ هنرمند چیز دیگری است: نشان دادن آنچه ندیدهایم؛ شهروند کردنِ ما در سرزمینی که هرگز نبودهایم؛ بخشیدنِ تازگیای که کهنگیمان را بشوید.
اسکار وایلد میگوید: «آن نقشهی جهان که جغرافیایی برای آرمانشهر نداشته باشد، ارزش نگاه کردن هم ندارد.» ساختنِ شخصیت دوستداشتنی یک حرکت آرمانشهرانه است؛ رو به جلو، معنیدار و معنیساز. و از قضا، فلسفه و منطق زبانی هم پشتش ایستاده: معنا در تضاد متولد میشود. شب با روز معنا میگیرد و برعکس. اگر میخواهی مرا از معضلات و مشکلات آگاه کنی، باید جغرافیای دانایی را نشانم بدهی—جایی که جهلِ من آنجا نیست. آنوقت در تضادِ این دو، هم نادانیِ خودم را میفهمم و هم مقصدی روشن برای پیشروی پیدا میکنم.
پس ساختنِ شخصیت دوستداشتنی نه صرفا یک تمهید سرگرمکننده، که اصلی فلسفی برای ساختِ معنا و پرداختِ حقیقت است. برای همین است که در سینمای امروزِ ایران کمتر میتوان ردی از معنا یا حقیقت پیدا کرد. کسی زحمتِ ساختنش را به خودش نمیدهد؛ راحتتر است بسنده کردن به نمایشِ وضع موجود؛ تصویری در حد گزارشهای آبکی و بیرمقِ آخر شب، وقتی گزارشگر با دوربینی ملالانگیز و کسالتبار میرود گوشه و کنارِ «سطح» شهر، چند گلایهی تکراری از زبان مردم میگیرد و برمیگردد.
پروژهی ایرانی ما
در فصل تازه وبینارهای نقد فیلمهای ایرانی میخواهیم بگردیم و ببینیم آیا در سینمای ایران میشود چند دوستداشتنیِ نو، آرمانگرا، و روشنگر و روشنفکر (البته نه در معنای فحشش!) پیدا کرد؛ شخصیتهایی که شیرینکاریای نشانمان بدهند که تا امروز ندیدهایم.
و سرِ سوالم همچنان باز است و دوست دارم پاسخم بدهید:
«به کدام شخصیت سینمای ایران دلبستهاید؟»
نقد سریال:
- نقد سریال سوپرانوز | فصل اول
- نقد سریال سوپرانوز | فصل دوم
- نقد سریال سوپرانوز | فصل سوم
- نقد سریال سوپرانوز | فصل چهارم
- نقد سریال سامورایی چشم آبی | راه ابلیس با سنگهای تیز فرش شده
- نقد سریال Severance (جداسازی) | بلدی با دیگری زیستن را؟
نقد فیلمهای روز:
- نقد فیلم خاطرات یک حلزون (Memoir of a Snail) | یک باغ وحش شیشهای تازه
- نقد فیلم کیف سیاه (Black Bag) | بازی باهوشها
- نقد فیلم روزهای عالی (Perfect Days) | بُگذار باشم
- نقد فیلم تقریبا مشهور (Almost Famous) | معنی زندگی در لیوان توست
- نقد فیلم فورس ماژور | کمدی سیاهی در باب انتظار و مسئولیت
- نقد فیلم 21 گرم | تازیانهای بر عقل
- نقد فیلم نمایش ترومن | این بازیْ واقعی است
- نقد فیلم عجیبتر از داستان | کشف خود، نه تغییر خود
- نقد فیلم آدمکش (ریچارد لینکلیتر) | کِی آدم بُکشم بهتر است
نقد فیلمهای کلاسیک:
- نقد فیلم 2001: ادیسه فضایی | دستور زبان و استعارهی آگاهی
- نقد فیلم دلیجان | دِلْ اِیْ جان، چه فیلمی!
- نقد فیلم همشهری کین | مرگ در پنج دقیقه
- نقد فیلم پاریس تگزاس | دیوانهای از قفسش پرید
- نقد فیلم گمشده در ترجمه | عاشق رهگذر شدن
یادداشتهای نظری:
- ادبیات چیست و در زندگی چه کاربردی دارد؟
- نظریه و نقد فیلم چیست؟
- فهم هنر، ادبیات و اسطوره
- هنر چیست و چه هدفی دارد؟
- تمدنِ روانرنجورساز، فروید و شل سیلوراستاین
- بدان بر کدام مُغاک خیرهای | معنی مغاک نیچه

🎬 از کجا بدونیم فیلم هر هفته چیه؟
شنبهی هر هفته، توی کانال تلگرام:
- 🎥 اسم فیلم هفته رو اعلام میکنم.
- ⏳ تا پنجشنبه فرصت داری تماشا کنی.
- 🍉 پنجشنبهها ساعت 18، توی گوگل میت، دور هم جمع میشیم و درباره فیلم حرف میزنیم.
- 📥 لینک دانلود رایگان فیلم رو هم همونجا میذارم.
📲 برای در جریان بودن و دسترسی به لینک گوگل میت، تلگرام بهترین گزینهس:
اطلاعات بیشتر درباره وبینار نقد فیلم