بگذارید مستقیم برویم داخل یکی از پاراگرافهای کتاب «ذهن ذن، ذهن آغازگر»:

اگر میخواهی در ذاذن به آرامش برسی، نباید از تصاویر گوناگونی که بر ذهنت نقش میبندند ناراحت شوی. بگذار بیایند و بروند. آنگاه تحت کنترلت خواهند بود. ولی این سیاست آسان نیست و نیاز به تلاش ویژهای دارد. نحوه انجام این کار راز تمرین ماست. اگر سعی کنی ناراحت نشوی، تلاش تو تلاش درستی نخواهد بود. تنها تلاشی که به تو کمک میکند این است که نفسهایت را بشمری یا روزی دم و بازدمت تمرکز کنی.
ذهن ذن، ذهن آغازگر
اینکه نباید ناراحت شوی همینقدر که ساده است و بدیهی است، همانقدر هم واقعی و درست است. مارک منسون در کتاب «هنر ظریف بیخیالی» جملهای بسیار درخشان دارد:
احساسات دستوراتی لازمالاجرا نیستند، صرفا از درون شما خبر میدهند.
برای مثال وقتی ناراحت هستید، به این معنی نیست که باید مثل افسردهها از تحت بیرون نیایید و به عالم و آدم فحش دهید. اینکه با هیجانات و احساسات چگونه برخورد کنید، مسئله دیگری است که در مقاله بعدی دربارهاش صحبت کردهام (لینک آخر مقاله).
دغدغهی این جستار این است که بدانیم بر اساس فلسفه ذاذن، مهم نیست چه نوع فکر و احساسی درون شما به نمایش گذاشته میشود، مسئله مهم «کاری» است که انجام میدهید. تمرکز بر تنفس آن اقدامی است که در سریعترین و موثرترین شکل ممکن باعث آرامش میشود.
خیلیها باور دارند کار کردن خودش نوعی مراقبه است. یعنی درگیر کردن زندگی روزمره با مراقبه. در همین کتاب نیز این بحث مطرح میشود که ذن باید در لحظه از زندگی حضور داشته باشد.
کار کردن و ذن وجه مشترک بسیار دقیقی با یکدیگر دارد و آن هم اقدام و کار است. تمام تلاش فلسفه مراقبه و مدیتیشن این است که به قول آن لاموت در کتاب «پرنده به پرنده» «صداهای درون سرمان ساکت شود.» این سکوت بهشت آرامش انسان است که فقط با اقدام و کار ممکن و میسر میشود؛ حالا این اقدام میخواهد تمرکز بر تنفس باشد یا هرکار دیگری که با نهایت تمرکز انجام میشود. هر چند این کار آسان نیست، ولی تنها مسیر آرامش انسان است.
در ادامه پاراگرافهای روشنگر دیگری از این کتاب را میخوانیم:
وقتی ذاذن تمرین میکنیم ذهن ما آرام و کاملا ساده است. با این حال معمولا ذهن ما بسیار شلوغ و پیچیده است، و سخت است بر آنچه انجام میدهیم تمرکز کنیم. علت آن است که ما پیش از عمل فکر میکنیم، و این فکر کردن ردی از خود به جای میگذارد. فعالیت ما در سایه ایدهای پیشانگاشته قرار میگیرد. فکر نه تنها رد یا سایه به جا میگذارد، بلکه در مورد فعالیتها و چیزهای دیگر تصورات زیادی دیگری در ما ایجاد میکند. این اثرات و تصوراتْ ذهن ما را بسیار پیچیده میکند. وقتی با ذهنی کاملا ساده و زلال کاری انجام دهیم، تصویر یا سایهای در خود نداریم و فقط فعالیت ما قوی و سرراست است. ولی اگر با ذهنی پیچیده کاری انجام دهیم، کار ما در ارتباط با چیزهای دیگر یا مردم یا جامعه به کاری بسیار پیچیده بدل میشود.
معمولا وقتی کاری انجام میدهی، وقتی میخواهی چیزی به دست بیاوری، به نتیجهای میچسبی. از دستاورد به عدم دستاورد، یعنی خلاصی از نتایج غیرضروری و زیانبار تلاش. اگر با روحیه عدم دستاورد کاری انجام دهی، کیفیت خوبی در آن خواهد بود. پس صرف انجام دادن کاری بدون تلاش خاصی کافی است. وقتی تلاش خاصی انجام دهی، تا چیزی، کیفیتی اضافی، به دست آوری، عنصری اضافی در آن دخیل خواهد شد. تو باید از این چیزهای اضافی خلاص شوی. اگر تمرینت خوب باشد، بیآنکه آگاه باشی به تمرینت مغرور خواهی شد. این غرور اضافی است. آنچه انجام میدهی خوب است، ولی چیزی به آن افزودهای. پس تو باید از این چیزی که اضافی است خلاص شوی.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
مراقبه یا مدیتیشن از آن دست علومی است که در ایران صاحب زیاد دارد. برخی برایش چاکرا باز میکنند و عدهای دیگر آهنگهای مخصوصی برایش تدارک میبینند. تازه عود و شمع این جور چیزها هم هست. البته بنده مخالفتی با این جور چیزها ندارم، میخواهم چیز دیگری بگویم.
به قول معروف، آب را باید از سرچشمه خورد. این کتاب سرچشمه مراقبه و ذن است. در سادهترین شکل ممکن این فلسفه را تشریح کرده و آموزش میدهد. مهمترین جنبه این کتاب باز کردن «فلسفه» پشت ذن و مراقبه است.
دانستن فلسفه هر چیز مهمترین گام در یادگیری عمیق و پیادهسازی آن در زندگی است.
ذهن ذن، ذهن آغازگر با ترجمه بسیار خوبی توسط آقای علیظفر قهرمانینژاد از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
خرید از سایت نشر بیدگل
مقالههای مکمل: