امیل چوران گفته:
وقتی در اعماق افسردگی هستیم، هر چیزی که آن را تغذیه کند جوهر بیشتری برایش به ارمغان میآورد و همچنین آن را به سطحی ارتقا میدهد و دیگر نمیتوانیم درکش کنیم و در نتیجه بسیار عظیم و مفرط تعبیرش میکنیم؛ چندان شگفتآور نیست که به نقطهای برسیم که دیگر آن را همچون چیزی از آنِ خودمان ندادیم.
خودسرزنشی سکهی داغ فرهنگ ایران است. جاهای دیگر را نمیدادم، ولی ایجاد و تقویت احساس گناه بزرگترین دستاورد فرهنگی این جامعه بوده. از مصادیق مذهبی بگیرید تا عرفهای احمقانه در جامعه جملگی ما را به این سمت سوق دادهاند که تا میتوانیم پدر خودمان را دربیاوریم و تا سر حد مرگ روانی، خودمان را بکوبیم.
اینطوری است که حال روانی بد و افسردگی طبیعتاً سکهی داغ دیگر این روزهای ماست.
ما وارد این زندگی شدهایم. از جنسیت و ملیت و اسم و خانواده بگیرید تا کلی چیز دیگر، اصلا انتخاب ما نبوده. حتی برای به دنیا آمدن کسی از ما اجازه نگرفته، پس چطور است که قصد داریم تمام خطاها و گناهمان را تنهایی به دوش بکشیم؟ وقتی حال بد از حدی گذشت که باید بارش با گذشتگان، با خانواده و جامعه تقسیم کرد.
اینطوری میشود مانع افسردگی ارثی شد.
ويليام شکسپیر میگوید:
گناه پدران بر گردن پسران است.
البته قصد ندارم تمام اشتباهاتمان را فرافکنی کنیم و بگوییم پس من بیتقصیرم. این طرز فکر هم به همان اندازهی قبلی اشتباه است.
زوم اوت (Zoom Out) برای شکست افسردگی
این تکنیک زوم اوت خیلی کاربردی است؛ وقتی بالای بام شهر میایستید، شهر را از نمای زوم اوت میبینید.
این روش در خصوص حال بد هم خیلی کارساز است. وقتی حالتان خیلی بد شد، تلاش کنید تمام مشکلات و خوبیها و بدیهای زندگی را یکجا ببینید، اینطوری درک بهتری از شرایط داشته و حالتان بهتر میشود.
اما اگر تنها روی یک مسئلهی خاص برای مدت طولانی زوم کنیم، ممکن است خطرناک باشد.
این مسئله را چارلی چاپلین خیلی خوب بیان کرده:
زندگی در نمای دور طنز و در نمای نزدیک تراژدی است.
شاید دوست داشته باشید: