چیستیم جز آرزو؟

آرزو چیست

تکیه بر آرزوها چون قدم زدن در یک روز بارانی است.
رامین جهانبگلو
ذهن زمستانی

فکر می‌کنم آرزو آن چیزی بود که انسان را از غار بیرون کشید. اما اگر آرزو بخواهد واقعی شود، تنهایی توانش را ندارد.

صبوری کردن با آرزوست که آن را تحقق می‌بخشد. البته بازی خطرناکی است. سال‌های طولانی صبوری با یک یا چند رویا کار طاقت‌فرسایی است و هیچ تضمینی هم برای تحققش وجود ندارد. اما گویا این تنها راه زیستن آرزوهاست؛ صبوری و اعتماد به آرزوهایمان.

و پایان‌بندی را می‌سپارم به حافظ:

هاتف آن روز به من مژده‌ی این دولت داد
که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شِکر کز سخنم می‌ریزد
اجرِ صبری‌ست کز آن شاخِ نباتم دادند

پی‌نوشت:
هاتف معنی جالبی دارد:
آوازخوانی که خود او را نبینی.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.