
مشکل طولانیِ تیزدندادن
استیون هِیز در کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن میگوید تصور کنید تولهببری کوچک پیدا و بزرگش میکنید.
پس از مدتی، وقتی حسابی بزرگ شد، اگر روزی چند خروار بهش گوشت ندهید، خودتان را تکهپاره میکند.
همین استعاره برای فرار از رنجها نیز صادق است. مهم نیست رنجی که برای مواجهه با آن تعلل میکنید چیست و چه سروشکلی دارد، مهمْ رفتن توی دلش و با شتاب و تدبیر حلوفصل کردنش است، وگرنه، در صورت دستدست کردن، حتی اگر همسنگِ گندم، کمرتان را خواهد شکست.
درد چیست؟ رنج چیست؟
درد اجباری است، ولی رنج کشیدن اختیاری.
درد آن مشکلی است که دنیا بر ما تحمیل میکند و نمیشود کاریاش کرد.
اما رنج مشقت داوطلبانهای است که ما در برابر دردها متحمل میشویم تا بتوانیم فشار درد دنیا و محیط پیرامون را خنثی کنیم.
فرار از درد مشکلی را حل نمیکند. در آغوش کشیدن درد، که به آن رنج کشیدن میگوییم، درد را حل و فصل میکند.
جستارهای پیشنهادی: