بهترین سوءاستفاده از دیگران

پذیرش ضعف

تصور کنید دوستی از موفقیتش به شما می‌گوید، ولی شما ناراحت می‌شوید. خودتان هم درست نمی‌دانید چه اتفاقی برایتان افتاده و کنترلی روی رفتارتان ندارید. دوست شما متوجه تغییر خُلق شما می‌شود. خواه مستقیم به‌تان می‌گوید یا از رفتارش متوجه می‌شوید که حسابی به‌اش حسودی کرده‌اید.

این آگاهی تلخ است. اما شیوه‌ی مدیریت و مواجهه‌ی ما در برابر این‌جور آگاهی‌‌ها و کشف‌ها کیفیت زندگی ما و اطرافیان‌مان را تعیین می‌کند.

اگر از درِ انکار دربیایید، کارتان تمام است. قدیمی‌ترها این‌جوری بودند که به محض این‌که مشکلی در زندگی‌شان بروز می‌کرد تقصیر را می‌انداختند مثلا گردن عمه‌قیزی که چشم‌زخم زده و با مقصر دانستن او قضیه را فیصله می‌دادند. حتما می‌دانید کیفیت زندگی این‌جور آدم‌ها چطوری بوده.

اگر خودتان را مقصر بدانید، باز هم کارتان تمام است. اغلب ما ضعف‌هایمان را به خودمان می‌گیریم و تصور می‌کنیم تقصیر ماست که مثلا حسودیم. به این فکر نمی‌کنیم که تو تازه داری کشف می‌کنی که حسودی. چطور ممکن است چنین چیزی تقصیر تو باشد؟ تو این‌جوری بار آمده‌ای.

البته از جامعه‌ای که تا همین چند سال پیش دانش‌آموزانش را به‌خاطر ضعف‌هایشان به فلک می‌بست نباید انتظار زیادی داشت. ما محصول چنین فرهنگی هستیم و عمیقا از عیان شدن ضعف‌هایمان می‌ترسیم.

راه بهتر تفکر در خویشتن است. نقد رک، ولی مهربانانه‌ و بدون قضاوت خودمان. این‌که بدانیم ما مقصر ضعف‌هایمان نیستیم، ولی در برابرشان مسئولیم. و بهترین شکل ادای این مسئولیت چنین است: استفاده از موقعیت‌های مختلف برای کشف ضعف‌ها، پذیرفتن‌ همه‌شان بدون احساس گناه یا تقصیر، و تلاش خیلی تدریجی و لاک‌پشتی برای برطرف کردن برخی‌شان.

جستارهایی که شاید کمک‌حالت باشند:

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت