چطور از حال بدی که داریم حال‌مان بد نشود؟

چرا به محض این‌که سروکله‌ غم و اندوه پیدا می‌شود، سایه‌اش را با تیر می‌زنیم؟

مارک منسون که در کتاب درخشان «هنر ظریف بی‌خیالی» می‌گوید: چون باور کرده‌ایم احساسات دستوراتی لازم‌الاجرا هستند.

بشر در مورد احساسات دچار سوتفاهمی است از این قرار که:

«اگر کاری احساس خوبی تولید کند، کار خوبی است» و

«اگر کاری احساس بد در ما ایجاد کند، کار بدی است.»

پس پرخوری کردن و تنبلی کردن، چون احساسات خوبی در بشر ایجاد می‌کنند، کارهای خوبی هستند و سر کار رفتن و ورزش کردن چون حال آدم را از زندگی بهم می‌زنند، کارهایی نادرست. زندگی کردن بر اساس احساسات بلایی است خانمان‌سوز.

پس وقتی حال‌ روحی بدی داریم، چه باید بکنیم؟

مارک منسون می‌گوید بشر دو سطح حال بد دارد.

  1. وقتی که حالت بد است می‌شود سطح اول،
  2. و سطح دوم وقتی است که از این‌که حالت بد است، باز حالت بد می‌شود.

سطح اول در اختیار ما نیست. یعنی ممکن صبح از خواب بیداری می‌شوی بروی سر کار و احساس بسیار گندی داشته باشی، ایرادی ندارد.

نکته مهم این است که از داشتن این احساس بد، احساس گناه بهت دست ندهد که من نکند من کار بدی کرده‌ام، نکند چیزی در زندگی‌ام اشکال دارد، و هزاران نکند دیگر.

وقتی کسی می‌خندد معنی‌اش این نیست که غم ندارد، بلکه بدین معین است که یاد گرفته با غم کنار بیاید. ویلیام شکسپیر
وقتی کسی می‌خندد معنی‌اش این نیست که غم ندارد، بلکه بدین معین است که یاد گرفته با غم کنار بیاید.
ویلیام شکسپیر

کار درست چیست وقتی احساسات منفی داریم؟

 چسبیدن به ارزش‌های فردی و کارهای درستی که از پیش مطمئن شده‌ایم کارهای درستی هستند. اگر باور داری ورزش کار درستی است، بدون توجه به احساسی که داری باید ورزشت را بکنی.

در این راستا، فکر می‌کنم یکی از مهارت‌هایی که باید بیشتر رویش کار کنیم: مهارت اقدام کردن با حال روحی بد است. یعنی برای اقدام و انجام کارها لازم نیست حتما حال‌مان خوب باشد. چون اساسا اقدام کردن است که به حال خوب می‌رسد، به خنده و آرامش می‌رسد.

بیشتر در مورد مدیریت احساسات:

بیشتر در مورد ارزش‌های فردی:

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت