
اشکهای نریخته انسان را فاسد میکند.
آدمکش کور
مارگارت اتوود
اشک، خویشتن و زیبایی
حتما پیش آمده که با موسیقی یا کتابی اشک ریخته باشید یا با فیلمی هیجانزده شده یا ترسیده باشید.
این جادوی هنر است؛ اینکه ما را به احساسات و عواطفمان نزدیکتر کرده و سبب تجربهی آنها میشود.
ارسطو باور داشت که این نوع تجربهی احساسات برای سلامت جسم و روان بشر ضروری است و آن را تزکیه و پالایش و تطهیر و کاتارسیس مینامید.

بنابراین، خطرناکترین کار سرکوب و نادیده گرفتن احساسات و عدم بیان و بروز آنهاست. این کار روان و حتی جسم ما را مریض و رنجور میکند.
آن چیزی که من دریافتم این است که آدم برای بیان و بروز احساسش باید شهامت کافی برای عشق ورزیدن به خودش را داشته باشد.
اینکه من، با بیان صادقانه و اصیل آن چه در درونم میگذرد، از خودم مراقبت میکنم و نیاز ندارم برای خوشآمد یا بدآمد کسی خودم را مخدوش، تکهپاره، پنهان و سانسور کنم.
گریستن یا بروز خشم سالم نشانهی ضعف ما نیست، بلکه بیانگر عشق ما به خودمان است و بدیهی است که ثمرهی چنین عشقی، تجربهی زیبایی محض در زندگی است.
شاید دوست داشته باشید: