
ابتدا این بریده از ادیسهی هومر بخوانیم تا بگویم چه چیزی دستگیرم شد.
«خدایان دیگر در سرای زئوسِ المپنشین انجمنی آراسته بودند. نخست پدرِ مردم و خدایان لب بسخن گشود. یاد اِژیستِ پاکزاد که اورِستِ نامآور، پسر آگامِمنون، او را کشته بود، در دلش جای داشت. با همین اندیشه که در سر داشت به آن خدایان گفت: «آه! راستی چه نکوهشهایی که آدمیزادگان به خدایان نمیکنند و اگر سخنانشان را بشنویم دردهای ایشان از ماست؛ اما از بیخردی ایشان است که بیش از آنچه سرنوشت خواستار آن بود، آزار بردند. پیش ازین، با آن که سرنوشت روانمیداشت، اژیست زنِ مشروعِ پسرِ آتِره را همسر خود کرد و در بازگشت وی را کشت؛ با این همه میدانست چه مرگ هراسانگیزی در کمین اوست: زیرا که ما وی را آگاه کرده بودیم؛ هرمس، آرژیفونتِ کمیندارِ دلاور را نزدش فرستاده بودیم تا او را از آن باز داریم که شویْ را بکشد و زن را به همسری بگیرد، زیرا اورست، هنگامی که جوانیش فرارسد و در آرزوی سرزمین خود باشد، کین پسر آتره را از او خواهد کشید. هرمس چنین سخن گفت، اما راىِ نيك وى نتوانست دل اژیست را نرم کند؛ و اينك يكجا كيفر همهی نابکاریهای خویش را میبیند.»»
اسطوره چیست؟
اساطیر قدیمیترین دانش بشریاند و چیزی حدود هشت هزار سال عمر دارند. برای درک بهتر این عدد بهتر است با دانش مدرن مقایسهاش کنیم که چیزی حدود ۵۰۰ سال عمر دارد؛ از رنسانس تا امروز. اسطورهها نه خرافهاند و نه داستان شب. بلکه روایتهایی خیالیاند از واقعیت روان و زندگی بشر.
ادیسه چیست؟
ادیسه یک داستان اساطیری است. بنابراین، هنگام مطالعهی این اثر، با دانشی کهن و ژرف از ماهیت و روان مواجه میشویم. خب حالا برویم سراغ اینکه در بریدهی بالا، اساطیر یونانی میخواهند به ما چه بگویند.
معنایش چیست؟
این قطعه یکی از چندین مثالی است در آن آدمها از خدایان راهنماییهایی میگیرند و هدایت میشوند. این اتفاق برایم یادآور «شهود» است و شکلی از دانستن ازلی-ابدی که انسان دارد. به نظر میرسد ما آدمها خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر میکنیم میدانیم و بر ما چیزهایی الهام میشود که دقیق و درست نمیدانیم ریشه و سرچشمهاش کجاست؛ ولی گویا ابزارهای شناختی ما گستردهتر و روانمان عمیقتر از تصورمان است.
دلیل این حرفم تنها یک پرسش است: «چطور شده که اجداد ما در طول هزاران سال به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است از غیب از چیزی خبردار شوند؟ (هرمس که واقعا وجود نداشته تا اژیست را آگاه کند، پس چطور از سرنوشت کارش آگاه شده؟!)
بیایید اصلا به خودمان نگاه کنیم. اگر کمی در خاطرههایمان غور کنیم، میبینیم که درک و دریافت شهودی – بدون مستندات عقلی و عینی – اصلا در زندگی کم نداشتهایم؛ از آن مدلها که شستمان زودتر از خودمان خبردار شده است!
و بعدها که آبها از آسیاب افتاد و حسابی در ماجرا تامل کردیم، به زبان بانو سعادت، از «شهود به شواهد» رسیدهایم.
خلاصهی کلام اینکه، خدایان و اساطیر خصیصههای انسانی را نمایندگی میکنند و به این دلیل در قالب روایت درآمدهاند که داستان یکی از بهترین شیوههای «بیان اندیشه و فلسفهورزی» است.
جستارهای پیشنهادی:
- اگزیستانسیالیسم به زبان ساده
- نقد فیلم 2001: ادیسه فضایی | دستور زبان و استعارهی آگاهی
- فهم هنر، ادبیات و اسطوره
- کشف خود، نه تغییر خود
- ادبیات چیست و در زندگی چه کاربردی دارد؟
- نظریه و نقد فیلم چیست؟
- هنر چیست و چه هدفی دارد؟
- تمدنِ روانرنجورساز، فروید و شل سیلوراستاین
- آمور فاتی نیچه یعنی چه؟
- بدان بر کدام مُغاک خیرهای | معنی مغاک نیچه
- جملهای از سقراط | دانا کیست؟

🎬 از کجا بدونیم فیلم هر هفته چیه؟
شنبهی هر هفته، توی کانال تلگرام:
- 🎥 اسم فیلم هفته رو اعلام میکنم.
- ⏳ تا پنجشنبه فرصت داری تماشا کنی.
- 🍉 پنجشنبهها ساعت 18، توی گوگل میت، دور هم جمع میشیم و درباره فیلم حرف میزنیم.
- 📥 لینک دانلود رایگان فیلم رو هم همونجا میذارم.
📲 برای در جریان بودن و دسترسی به لینک گوگل میت، تلگرام بهترین گزینهس: