تحلیل آگامبن: خدا نمرده. مبدل به پول شده.

تحلیل آگامبن: خدا نمرده. مبدل به پول شده. اندوه کسی را نکشت، ولی از همه چیز تهی کرد

قدم‌هایم توی پارک شمرده و کش‌دارند و فکر می‌کنم:

آدم یا باید پول داشته باشد یا امید.
و مرگ، نبودِ هر دو است.

کارل مارکس جامعه را دو شَقه می‌کرد: اقتصاد و تولید را زیرساخت می‌دید و فرهنگ و علم و هنر و باقی چیزها را روساخت.

ایرانِ امروز عملا دیگر زیرساخت و زیربنایی ندارد و همه‌چیز با سرعتی هولناک دارد فرو می‌ریزد.

گمان می‌کنم آیندگانْ کتاب‌ تاریخِ دوران ما را با این جمله‌ی جورجو آگامبن بیاغازند:

خدا نمرده. مبدل به پول شده.


و انگشت‌به‌دهان بپرسند:
«در ویرانه‌ای بی‌خدا چه‌طور زنده ماندند و زندگی کردند؟»

می‌گویند زمین که سفت شد، گاو آن را از چشم جفتش می‌بیند و به او شاخ می‌زند.

این‌ها را می‌نویسم تا به خودم شاخ نزنم و یادآوری کنم که ما امروز تنها با سلاح امید زنده‌ایم، وگرنه این زنده‌مانی و زندگی توجیه دیگری ندارد.

این خرابی دیگر همه‌اش مالِ ترومای کودکی یا سستی اراده نیست. خدایِ ما مرده است و امید…

پاهایم خسته‌اند. می‌آیم خانه.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.