کاخِ بی‌بنیاد – شعر

شعر مرتضی مهراد کاخ بی بنیاد چقدر خود واقعی مان هستیم

مِلکِ بی‌مُلک
کاخِ بی‌بنیاد

هیچ مِلکی بدون صاحب نامش ملک نیست. یا خرابه است یا متروکه.

ما همه مِلکیم، ولی مالک‌مان کیست؟

دوست ندارم روزی برسد که بفهمم مالکم همه بوده‌اند جز خودم. چون اگر چنین باشد کاخی خواهم بود سست‌بنیاد که دیر یا زود لانه‌ی کفتارها و سگ‌ها و جغدهای خرابه‌دوست خواهم شد.

دوست دارم کاخی باشکوه باشم.

دوست دارم خودم روی زین اسبِ زندگی‌ام بتازم.

کسی بر دنیا چیره می‌شود که بر خود مسلط شده است.
زنون رواقی

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.