بهم گفت: «میتونی لطف کنی و چند تا مطلب رایگان برای وبسایتم بنویسی.»
بدون احساس گناه و در لحظه درخواستش را رد کردم. نه تنها ناراحت نشد، بلکه ازم تشکر کرد که روشنش کردم چرا نباید چنین درخواستی بکند.
(طفلکی مرتضای قدیم که به هر درخواستی بله میگفت و چهها که بر سرش نمیآمد.)
اما چه شد که امروز اینطور شفاف مرز میگذارم؟
رواندرمانی، چه با حضور متخصص، و چه با کتاب و آموزش، اینطور است که ابتدا سازوکاری معیوب در روان و رفتار را شناسایی میکند. مثل همین بلهگو بودنِ غیرقابلمهار را.
سپس میآوردش به خودآگاه و به آدم میفهماند چرا اشتباه است. این آگاهی میشود سنگبنای رفتارهای تازه و درست. چرا که به زبان سقراط: «کسی که بداند درست چیست، کارِ غلط نمیکند.»
سادهی سخن اینکه بهتر زیستن نتیجهی بیشتر آموختن است.
جستارهای پیشنهادی: