دوستی و خودشناسی

یکی شگفتی‌های خواندن درباره‌ی زندگی نویسنده‌ها برایم این بود که چه‌قدر دوستان بزرگی داشتند.

مثلا صادق هدایت با کسانی چون مسعود فرزاد (بهترین مترجم هملت) و بزرگ علوی حلقه‌ی ادبی و دوستی داشته.

همیشه برایم جذاب بود بین نویسنده‌ها در این جمع‌ها چه می‌گذرد تا این‌که حلقه‌ی غنی خودمان را در زنجان راه انداختیم.

تجربه‌ام این بود که وقتی در حوزه‌ای مشخص و مشترک، دانش عمیق و البته دوستی میان چند نفر وجود داشته باشد، آدم‌های آن جمع به کشف و شهودهای تازه‌ای درباره‌ی خودشان می‌رسند.

آن جمع چیزی را در آدم می‌بیند و پرورش می‌دهد که هرگز و در هیچ شرایط دیگری امکان دیده‌شدنش وجود ندارد.

ذوق‌زده‌ام که «حلقه‌ی ادبی هم‌بود» مرا با خودم آشناتر می‌کند و بهتر می‌فهمم کیستم و آمدنم بهرِ چه بوده.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.